امروز یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳
یادداشت/

یادداشت منتجب نیا در نقد سخنان توهین آمیز پناهیان


آیت الله رسول منتجب نیا در واکنش به اظهارات حجت الاسلام علیرضا پناهیان که از عباراتی ناشایست برای برخی از معصومین استفاده کرده بود، با نگارش یادداشتی این سخنان را در راستای خشن جلوه دادن اسلام دانست.
کد خبر: 1890
زمان انتشار: 21 فروردین 1403 - 14:21 بعد از ظهر
آیت الله رسول منتجب نیا

به گزارش روابط عمومی حزب جمهوریت ایران اسلامی، متن این یادداشت را در ذیل می خوانید:

هر دم از این باغ بری می رسد

تازه تر از تازه تری می رسد

این‌جانب پس‌از اطلاع از اظهارات بسیار سخیف و ناروای آقای پناهیان در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و اصرار خبرنگاران و فعالان سیاسی بر رد آن در مصاحبه رسانه‌ای، برای اطمینان از صدور چنین مطالب موهون و خلاف قرآن و سنت از یک طلبه حتی مبتدی و از راه رسیده و نیز این‌که از اظهارنظرهای بزرگان حوزه و دانشگاه استفاده کنم، تا این ساعت از آخرین روز ماه مبارک تأمل کرده‌ام. ولکن حادثه به‌قدری زشت، مخرب و دردآور است که نتوانستم دم فروبندم و برای اداء وظیفه و تبیین حقیقت، نظر خود را کتمان کرده و به غصه خوردن برای مظلومیت اسلام و تشیع و پیشوایان بزرگ بشریت آن‌هم در حکومت جمهوری اسلامی بسنده کنم. ازاین‌رو چند نکته را برای مردم شریف و بافرهنگ و احیاناً گوش شنوا یادآور می شوم.

۱- در دهه چهل کتاب‌هایی توسط مراکز کلیسایی و اطلاعاتی، امنیتی آمریکا و انگلیس چاپ و منتشر می‌شد و اسلام را دینی خشن و ضد مردمی معرفی می‌کرد و رمز پیروزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را شمشیر و قوه قهریه اعلام می‌نمود تا مردم جهان به‌ویژه نسل جوان را نسبت‌به آیین پاک اسلام و پیامبر رحمت بدبین کرده و از گسترش اسلام ناب که توسط امام‌خمینی (ره) ترویج می‌شد، بکاهد. در آن ایام علمای اسلام، گویندگان و نویسندگان ازجمله حقیر، آن شبهات را پاسخ می‌دادند.

۲- در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب و زمانی‌که مرحوم دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد با سخنان و منطق جذاب خود جوانان و تحصیل‌کرده‌ها را از دام «مارکسیسم و لائیسم» نجات می‌داد و به اسلام و پیشوایان شیعه آشنا می‌ساخت و در حقیقت بزرگ‌ترین خدمت را به اسلام و انقلاب می‌نمود، به نقل یکی از فضلای حوزه، آقای مصباح یزدی در سخنرانی خود در روز ماه رمضان و در یکی از مساجد خیابان چهار مردان قم، ضمن تکریم دکتر شریعتی به کشتن او توصیه کرده و خود را آماده کفن پوشیدن و در این راه به شهادت رسیدن دانست. و نیز در مناظره تلویزیونی خود در دولت اصلاحات با جناب آقای حجتی کرمانی، با به‌هم بافتن مطالبی رطب و یابس اسلام را دین خشونت و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی (ع) را انسان‌هایی خشن معرفی کرد. و یکی از ائمه جمعه فعلی، پس‌از ترور نافرجام آقای سعید حجاریان، در سخنان خود در شهرری، از جوان تروریست تقدیر و تشکر و برای او دعا کرد. و صدها نمونه از این گفته‌ها و برخوردها که همه حاکی از پیدایش و رشد جریان فکری خشونت‌طلبان در کشور و در بستر انقلاب است و با شکل‌گیری تفکر طالبان و القاعده و داعش، قوت و وسعت بیشتری یافت. تا جایی‌که در بخش‌هایی از حکومت و تعمیم سازی و تصمیم‌گیری نفوذ مؤثر کرد.

۳- با نگاهی گذرا به آیات قرآن، روایات و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل‌بیت، و با کمی فکر و تعقل، بطلان اندیشه مزبور و پاک و مبرا بودن دامان دین، مذهب و پیشوایان معصوم (علیه السلام) از این اتهام شیطانی، روشن و بدیهی خواهد بود. درعین‌حال چند تن از فضلا و اندیشمندان با ارائه مستندات قطعی ابطال آن را برملا نمودند.

۴- این پرسش را بسیاری از مردم و خاصه جوانان مطرح می‌کنند که با توجه به رسوایی و فضاحت این اندیشه خشونت طلبان به‌نام اسلام و تشیع چرا برخی از صاحبان این نگرش و حتی منادیان آن در زوایای جمهوری اسلامی که امام عظیم‌الشأن آن را بنیان نهاد و حتی در برخی رسانه‌های حکومتی و یا منابر و پایگاه‌های تبلیغی و آموزشی و متأسفانه در بعضی بیوت و مراکز مورد احترام مردم حضور چشمگیر و پررنگ داشته و گاهی از آن‌ها به‌عنوان کارشناس و تئوریسین یاد می‌شود؟ پاسخ این پرسش را باید مسئولان کشور به‌ویژه مراکز مورد اشاره و صدا و سیما و سایر رسانه‌های وابسته به حکومت بدهند، چراکه اظهارات سخیف و تفرقه انگیز و نفرت‌آور آن‌ها خواه ناخواه، پای آنان محسوب خواهد شد.

۵- پرسش دیگر آن‌که چرا انقلابی که از متن توده‌های مردم و از فکر و اندیشه امام راحل و بزرگان اسلام، چون طالقانی، بهشتی، مطهری، مفتح برخاست، کارش باید به‌جایی برسد که چند طلبه کم‌سواد و بعضاً منحرف داعیه‌دار و مبلغ آن شده و تریبون‌های رسمی نوعاً در انحصار آن‌ها قرار گیرد و تقریباً تمامی اساتید حوزه‌ها و دانشگاه‌ها ها، اسلام‌شناسان دانشمند و صاحب‌نظر، به حاشیه رانده شوند، اندکی از آن‌ها با جرأت و جسارت و ایثار و فداکاری از حریم امام و انقلاب، اسلام و اهل‌بیت (ع) دفاع می‌کنند و مابقی در گوشه‌های عزلت و انزوا برای مظلومیت اسلام و پیشوایان آن و روحانیت در زمان حاکمیت روحانیت غصه و اندوه را حدیث نفس داشته باشند؟ مگر مردم انقلاب نکردند که اسلام و عدالت، عقلانیت و رفاه و آسایش بر جامعه حاکم شود؟ پاسخ این پرسش در بند ۶ خواهد آمد.
۶- در روایات اهل‌بیت (ع) نسبت‌به گزینش و واگذاری مسئولیت به افراد، دستورها و رهنمودهایی رسیده است که متأسفانه در دهه‌های اخیر کاملاً به دست فراموشی سپرده شده‌اند. از باب نمونه: در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه عهدنامه به مالک اشتر نخعی: … ثم انظر فی امور عمالک… : «سپس در امور کارمندانت بیندیش و پس‌از آزمایش به کارشان بگمار و با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است» و «کارگزاران دولتی را از میان مردمی باتجربه و باحیا از خاندان‌های پاکیزه و باتقوا که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن… » و « سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راست‌گو و وفا پیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانت‌داری و مهربانی با رعیت خواهد بود» و « و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد… او را با تازیانه کیفر کن و آن‌چه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت‌کار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیافکن»

در غررالحکم حرف یاء ۱۲. از امیر مؤمنان (ع) نقل شده‌است: «یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول التمسک بالفروع و تقدیم الدراذل و تأخیر الافاضل» یعنی سقوط دولت‌ها و حکومت‌ها چهار نشانه یا عامل دارد: کارهای اساسی را کنار گذاشتن و به امور فرعی پرداختن، و افراد فرومایه را در مسئولیت‌ها مقدم داشتن و انسان‌های با فضیلت را به حاشیه راندن.

۷- در روایات فراوان نسبت‌به پرهیز از چاپلوسان و متملقان و برخورد با آن‌ها تأکید شده‌است، در این روایت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) مشهور «احثوا التراب فی وجوه المداحین» خاک به‌صورت چاپلوسان بپاشید، متأسفانه در نظام ما آنان بیشترین میدان را دارند و نه‌تنها میدان به آن‌ها سپرده می‌شود که مسئولان بالادستی از تملق و چاپلوسی، سالوسی ورزی آنان به وجد و شعف می‌آیند و افزایش چاپلوسی و بزرگی دروغ و مطالب مجعول در مدح او منقبت بالادستی باعث ارتقاء و نورچشمی شدن آن‌ها خواهد شد.

۸- اما در مورد توهین و جسارت پناهیان به ساحت مقدس پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی خاصه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) این اظهارات می‌تواند ناخواسته در تداوم و استمرار «تهمت کلیسا به پیامبر (ص)» «نقاشی کاریکاتور زشت آن حضرت در برخی کشورهای غربی» و «آتش زدن قرآن در چند کشور اروپایی» و «نوشتن کتاب سلمان رشدی» و امثال آن باشد. در این خصوص خوب است به صدور حکم ارتداد و قتل سلمان رشدی توسط امام‌خمینی (ره) و نیز دستور اخراج کارگردان صدا و سیما که «اوشین» را در برابر حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) الگو قرار داده بود و… توجه شود. و در آیات متعدد قرآن نسبت‌به رعایت حرمت پیامبر (ص) توصیه‌های اکید شده‌است. و همچنین در مورد افترا و نسبت‌های ناروا به خدا و رسول وعده عذاب داده است. متأسفانه در اظهارات پناهیان هم نسبت‌های دروغ و خلاف واقع به خدا و رسول و ائمه هدی (ع) داده‌شده است و هم تعابیر توهین‌آمیز مانند «گوشت تلخ» و… آمده‌است.
البته در قانون مجازات‌های اسلامی برای توهین به معصومین (ع) مجازات شدید ذکر شد، و در فقه اسلامی نیز تحت عنوان «سب النبی» احکام شدید و غلیظی بیان‌شده است.

در پایان چند شعر از بزرگان شعر و ادب:

حافظ:

«دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم   بِه آن که بر در میخانه بَرکشم عَلمی»

«گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود   تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود»

سعدی:

«نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت   که خود را بر تو می‌بندم به سالوسیّ و زرّاقی»

عطار:

«در کنج نفاق سر فرو برد   سالوسی و سیه گری برآورد»

سنائی:

«ساخته دست برده سالوس    به هر یک من جو و دو کاسه سبوس»

رسول منتجب نیا

 

 

نوشته شده توسط:

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *