امروز یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳
یادداشت/

بازخوانی مواضع دبیر کل حزب جمهوریت ایران اسلامی


وحید خاتمی - مسئول حزب جمهوریت در استان زنجان
کد خبر: 1617
زمان انتشار: 14 مرداد 1402 - 15:30 بعد از ظهر

دبیر کل حزب جمهوریت ایران اسلامی از  شخصیت های سیاسی است که مصداق بارز “السابقون السابقون” نظام هستند. مشروعیت و اعتبار سیاسی ایشان، به مبارزات قبل از انقلاب بر می گردد. درصف بندی های سیاسی بعد از انقلاب نیز از پیش قراولان اصلاح اندیشی و اصلاح گری نظام جمهوری اسلامی، از بدایت امر آن، بوده و تا به امروز نیز راه حقیقت گویی را فدای مصلحت اندیشی های مرسوم زمانه ننموده اند. جناب آقای دکتر منتجب نیا ریشه در ماضی بعید انقلاب و جمهوری اسلامی داشته و مانند عده ای تازه از راه رسیده در شمار ” بر سفره آفتابی شده ها” (به قول خلیل جوادی) نمی باشند.

امروز افرادی از این سنخ که در قاطبه بزنگاه های قبل و بعد انقلاب حاضر و یا ناظر و یا عامل بودند، بمانند دری هستند که متاسفانه تجربه ها و ناگفته های گرانسنگ آنها در حافظه تاریخی شان محفوظ و بعضا مکتوم می شود. بایستی علاوه بر حفظ شانیت‌ تاریخی در بهره بردن از آن تجربه ها، برای شرایط حال کشور مورد امعان نظر جدی قرار گیرند. افرادی مانند جناب دکتر منتجب نیا که از ناظران و کنشگران وقایع سیاسی بیش از نیم قرن اخیر بوده اند انباشت تجربیاتی را دارند که می توان برای برون رفت از مسائل مبتلابه کشور، به اندیشه و مواضع سیاسی، اجتماعی آنها تمسک و استناد جست.

با استظهار به تئوری های نوین سیاسی می توان اینگونه استدلال نمود که توسعه سیاسی اولی تر و مقدم تر بر سایر توسعه ها از جمله توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و حتی توسعه علمی و تکنولوژیک می باشد. متاسفانه عدم توسعه سیاسی خاصه در این چند سال اخیر در نهاد هایی که با رای مستقیم مردم برآمده اند مانند دولت و مجلس فعلی، صعوبت های فراوانی را به کشور تحمیل نموده و بالتبع نارضایتی ها رو به تزاید رفته است. در صورتی که نهاد دولت و مجلس مستقیماً بایستی با توسعه سیاسی و پشتوانه و اعتماد مردمی، تکون نمایند و منافع و اراده عمومی جامعه را نمایندگی نموده تا جامعه دچار تعمیق شکاف، بین مردم و حاکمیت نشود.

یکی از علت العلل های شکل گیری انقلاب علیه نظام شاهنشاهی را که احصاء می نمایند، عدم توسعه سیاسی و نبود اراده اکثریت جامعه در بدنه قدرت و تصمیم گیری ها است. این مقوله و دغدغه را کسانی که در بطن انقلاب سهمی دارند بهتر از هر کسی بر آن اشراف و تفطن دارند. البته کثیری از آن قشر هم در تکون جریان اصلاحات نقشی بارز داشتند که بر مقوله توسعه سیاسی انگشت تأکید نهاده بودند. چون اینان بهتر از هر کسی می دانند که این خلأ، چه خسران های جبران ناپذیری را به کشور وارد می نماید.

قاعده ای در منطق وجود دارد که علت موجده همان علت مبقیه است، با استناد بدین اصل می توان نتیجه گرفت که برای استمرار و بقای نظامی که از انقلاب ۵۷ سرچشمه گرفته است بایستی به آرمانها، شعائر و آمال هائی پرداخت که علت بوجود آورنده آن انقلاب بوده است و استمرار این نظام نیز با پرداختن به این شعائر و مطالبات، توسط مجریان واقعی آن است. صاحب نظران علوم سیاسی ریشه آن شعائر و مطالبات را از دوران  مشروطیت تبیین می نمایند و تا به امروز نیز در برنگاه های مختلفی در طول این سده جاری و ساری بوده است.

جناب منتجب نیا و هم تبارانشان در مجمع روحانیون مبارز نیز جزء آن دسته از کنشگرانی بودند که انسدادهای سیاسی دوران رژیم گذشته را بخوبی درک نمودند و این تجربه سبب ساز این شده که دغدغه اصلی شان توسعه سیاسی و اجتماعی باشد. تأکید جناب منتجب نیا چه در جلسات حزبی و چه در مصاحبه و سخنرانی هایشان مسأله جمهوریت نظام است. در موضع گیری اخیرشان، کمافی السابق، نقدی جامع بر بهارستان و پاستور نشین ها زدند. برای برون رفت از وضعیت جاری راهکارهایی هم که حاصل تجربه و علم سیاست در سده اخیر است را بدرستی صورت بندی نمودند که بایستی مطمح نظر تصمیم گیران و تصمیم سازان واقع شود.

از انحصار مجلس به یک اقلیت خاص، تا اصلاح قانون انتخابات را با ادله ای متقن مورد انتقاد نموده و این وضعیت را مختل کننده جمهوریت نظام تفسیر نمودند. زنگ خطر و هشدارهائی را به صدا درآورده اند که بسی قابل تأمل است. هر سیاستی توسط دولت، مجلس و شورای نگهبان که بر کاهش امید مردم بر صندوق های رای، بیفزاید، نقش ترمیناتور جمهوریت نظام را خواهد داشت. این رویکردهای ناصواب، آرمانهایی همچون مشارکت و مردم سالاری را دچار ضعف و حرمان خواهد نمود.

در جلسات استانی حزب جمهوریت، اکثریت دبیران استانی در ارائه گزارش مطروحه، راهکارهای دولت فعلی برای جلب مشارکت را در اکثر استانها مشابه هم عنوان نمودند. دولت برای افزایش مشارکت فقط به چند مصاحبه و برگزاری جلساتی در استانها، با تعدادی از فعالین سیاسی و احزاب اکتفا نموده است. جلب مشارکت انتخاباتی با این روش ها، سطحی‌ است و بیشتر بر ارائه امار عملکرد برای مسئولان سیاسی دولت، کاربرد دارد و‌ خروجی مثمری نخواهد داشت.
به باور حزب جمهوریت ایران اسلامی این شیوه ها تاثیر بسزائی در جلب مشارکت حداکثری در این فضای سیاسی نخواهد داشت. دبیر کل حزب جمهوریت ایران اسلامی با جمع بندی آراء اعضا و استناد به تجربیات تاریخی حزبی و جریانی خود انتخابات حداکثری را در فضای باز سیاسی قابل تحقق دانسته و‌ حتی در این فضای سرد سیاسی، رویکرد باز و جامع حاکمیت در تائید صلاحیت ها و حضور سلائق مختلف، انتخابات را به تغییر از حالت انفعالی به حالت فعال و گسترده، پیش بینی نمودند.

با استناد به خروجی که از تعاطی افکار، حزب جمهوریت، مدلل گردید، علیرغم بدبینی ها در فضای سیاسی، حضور سلائق متکثر و تائید صلاحیت آنها، مردم را تشجیع به شرکت در انتخابات می نماید. همچنین رد صلاحیت های جناحی و سلیقه ای به گواه تاریخ، مقوله مشارکت را به اقل خود کاهش می دهد . با کاهش مشارکت، اعتماد مردمی دچار تزلزل خواهد شد. پشتوانه مردمی را نیز به محاق و عزلت کشیده خواهد شد و بالتبع آسیب پذیری کشور بطور فزاینده گسترش خواهد یافت‌.

در نشست استانی حزب جمهوریت ایران اسلامی، خاطره ای شاذ و طرفه از حجت الاسلام والمسلمین جناب دکتر منتجب نیا از سال ۷۶ تبیین گردید که تطابق زمانی آن با شرایط امروز کشور بسی رهگشاست . تا قبل از روی کار آمدن دولت اصلاحات وضعیت کشور به لحاظ انسداد سیاسی و اقتصادی به گونه ای بود که خود مقام رهبری در جلسه ای که با شورای مرکزی روحانیون مبارز داشت، اظهار نگرانی نموده بودند. ایشان بعد از انتخابات عنوان نمودند که با دعای معروف یا مقلب القلوب به درگاه خداوند پناه برده و از درگاه ایشان طلب استعانت نمودند تا دلهای مردم را سرشار از امید نماید تا اوضاع جامعه بهبود یابد.

جمله ای از نهج البلاغه را عاریت می گیرم که “یدالله مع الجماعه” با استناد به این فرمایش حضرت علی (ع)، حضور حداکثری مردم است که استعانت و یاری باری تعالی جامعه را بهره مند می نماید. این حضور مردم در خرداد ۷۶ بواسطه حمایت  رهبری از حضور سلیقه های متفاوت و حتی متباین با گفتمان غالب در قدرت بود، که سبب ساز آن حضور حداکثری مردم در انتخابات ریاست جمهوری گردید که تسمیه حماسه نیز به آن موسوم گردیده است. در این خاطره نکات بدیعی نهفته است:

اولاً: رکن اساسی نظام سیاسی در پشتوانه مردمی بودن آن است. این پشتوانه بایستی در انتخابات هایی که هر دو سال یکبار برگزار می شود، متبلور شود و هر کجا مردم پای کار بوده شرایط و وضعیت آنها به احسن الحالی تغییر کرده و کشور را از سقوط نجات داده است. علاوه بر آن با استدلال قیاسی شرایطی که در زمان حضور حداکثری، حادث شده به مراتب بهتر از سایر زمان ها بوده است.

ثانیاً: شرایط بغرنج کشور با حضور حداکثری مردم سبب برآمدن نخبگان و الیت های جامعه در تمشیت امور کشور می شود و این صدر نشینی شایستگان است که کشور را از پیچ ها و تنگناهای تاریخی عبور می دهد. به اذعان تاریخ، چه در دوم خرداد ۷۶ و چه در ۲۴ خرداد۹۲، شرایط کشور متحول و دگرگون گشت و شرایط قبل و بعد از انتخابات با استناد به آمار و تحلیل های منصفانه تغییر چشمگیری نمود. فی المثل در اواخر دولت آقای احمدی نژاد، کشور در مسیر نزاع تمام عیار با جامعه بین الملل بود. ایران در  ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار گرفته بود. با صدور قطع نامه های متعدد شورای امنیت علیه کشورمان و عدم حمایت روسیه و‌ چین از ایران در صدور قطع نامه ها، عنقریب در مسیر تهاجم‌ گسترده ای قرار داشتیم. اراده مردمی و حضور نمایندگان مردم و الیت هایی در راس دولت و وزارت خارجه، شرایط بین المللی را بر له ایران تغییر داد و آن اجماع جهانی علیه کشور دچار استحاله گردید.

ثالثا: در سال ۷۶، نظر رهبری بر حضور حداکثری مردم بوده است و بزرگترین دغدغه ای که داشتند حضور مردم در انتخابات بود. برای این حضور سلیقه های مختلف را تهییج و تشویق برای مشارکت در انتخابات نمودند.

حالا با این حجت ها و ادله ها،‌ چگونه است که عده ای بر طبل انحصار و یکدست سازی عرصه های سیاسی کشور و نظام می کوبند. استدلال این قشر چوبین بوده و با این بینش و رویکرد، آتشی بر خرمن اعتماد عمومی می زنند که شاید دیگر قابل خاموش شدن نباشد و بدتر از آن این است که تر و خشک را با هم می سوزاند. این انحصار گرایان، حتی در برابر مواضع مصلحانه دبیر کل حزب جمهوریت ایران اسلامی برآشفته شده بودند و بجای اینکه بر راهکارهای حزب جمهوریت و دبیر کل آن تدقیق و تدبر نمایند، در روزنامه کیهان ژاژ خوایی نموده و در جهت خصومت ورزی و تخطئه حزب، قلم را به جوهر بی انصافی آغشته نمودند.

این عزیزان خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا نا آگاهانه درصدد تخطئه این نظام و کشور می باشند. علاوه بر اینکه در برابر اراده مردم جبهه گیری نمودند، در برابر مشیت خداوند که مقلب القلوب است و رضایت و مشیت اش در راستای رضایت عمومی و مردم است، نیز دچار گناه نابخشودنی شده و سبب ساز این امر شده اند که شرایط امروز جامعه نه تنها در شرایط مطلوبی نباشد بلکه در مواجهه با نسل های جدید نیز دچار گسست اعتماد و تعمیق نارضایتی ها هستیم. در نهایت در این وانفسای زمانه از خداوند استمداد می جوئیم که حول حالنا الا أحسن الحال

 

نوشته شده توسط:

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *