- منتجب نیا: روحانیون با دخالت در همه امور از چشم مردم افتادهاند
- پیام تسلیت دبیرکل حزب جمهوریت بابت درگذشت «رحمت اله خسروی»
- رهبری نظر خود را درباره «رفراندوم» تفسیر کنند / قول می دهم اگر مشکلات اقتصادی رفع شود، مردم به حجاب هم علاقه مند شوند
- «احزاب»، چشم و گوش و زبان گویای ملت / شرایط کشور همچنان بحرانی است
- رونمایی از طرح جدید سایت رسمی حزب جمهوریت
منتجبنیا: تصمیمسازی بیتجربهها اقتدار کشور را از بین برده است
روز نو نوشت: چهرههای اصیل و توانا را باید جزئی لاینفک از سرمایههای ملی قلمداد کرد؛ چراکه کشور هزینههای گزافی پرداخته است تا امثال هاشمی، خاتمی و ناطق در جامعه ساخته شوند
هنگامی که مشکلات بزرگ در اداره جامعه ایجاد میشود و نابسامانیها افزایش پیدا میکند، یکی از راهکارهای بسامان کردن امور و عبور از بحرانها، رجوع به اشخاصی است که در جامعه مرجعیت دارند. این اشخاص به دلیل برخورداری از قدرت کاریزماتیک هم در آرام کردن فضا و غلبه عقلانیت بر احساسات میتوانند مؤثر باشند و هم به دلیل تجربهای که در گذشته اندوختهاند، توان ابتکار عمل و ارائه راهکار دارند. همچنین توان اجماعسازی و به وجود آوردن پشتیبانی حداکثری در مواقعی که تشتت آراء وجود دارد از دیگر کارکردهای ورود اشخاص وجیهالمله به موضوعات حساس است. این همه در حالی است که این روزها نه تنها برای حل مشکلات ریز و درشتی که گریبانگیر مردم شده است، متولیان امر خود را بینیاز از مداخله چهرههای دارای مرجعیت در افکار عمومی میدانند و از سوی دیگر، برخی کمر به ترور شخصیت اشخاص دارای پایگاه اجتماعی بستهاند و با تخریب چهره آنان به بهانههای گوناگون تلاش میکنند از تأثیرگذاری آنان در افکار عمومی بکاهند.
رسول منتجبنیا، دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی، فعال سیاسی اصلاحطلب که نمایندگی در سه دوره اول مجلس را در کارنامهاش دارد، معتقد است: «عدهای که خودشان هم میدانند چیزی در چنته ندارند و از موقعیت اجتماعی مطلوب محروم هستند برای پیشبرد برنامههایشان کسانی را جذب میکنند که از همه لحاظ از خودشان پایینتر باشند». او به پرسشهای «آرمان امروز» درباره اینکه چرا شخصیتهای دارای پایگاه اجتماعی در این روزها فعال نیستند و افزون بر این اراده برای بهرهبرداری از ظرفیت آنان وجود ندارد، پاسخ داده است که در ادامه میخوانید:
خلاء چهرههایی چون مرحوم هاشمی رفسنجانی و فعال نبودن آقایان خاتمی و ناطقنوری در باز نشدن گرههایی که این روزها کشور با آنها دست به گریبان است، چقدر نقش دارد؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. سعی میکنم در چند بند توضیحهای لازم را بدهم. مسأله اول این است که در جوامع بشری و حتی در میان اقوام و قبائل افرادی خاص و ویژه هستند که به عنوان چهرههای اصیل و ریشهدار، محبوب و همچنین دارای موقعیتی خاص و تاًثیرگذار شناخته میشوند. وجود و عرض اندام این چهرهها در هر جامعهای مؤثر است. حتی اگر در اوضاع عادی هم حضورشان مهم نباشد، در برهههای حساس و بزنگاههای دشوار دخالتشان در امور از اوجب واجبات خواهد بود. چون چنین شخصیتهایی توانایی تزریق آرامش به میان مردم و همچنین خنثیسازی مخاطرات را دارند. این رویکردی عرفی است که در موقعیتهای حساس به اشخاصی که به نوعی مرجعیت پیدا کردهاند، مراجعه شود. رجوع به چهرههای تأثیرگذار بههیج وجه با دموکراسی در تناقض نیست.
.
دلیل حاشیهنشینی چهرههای کارنامهدار کشور چه چیزی میتواند باشد؟
.
قبل از پاسخ دادن لازم به یادآوری میدانم، کسانی مثل آقایان خاتمی و ناطقنوری با اینکه مسئولیت رسمی ندارند، میتوانند در ایجاد ثبات و آرامش فضای سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند. همچنین میتوانند جلوی امواج خروشان و طوفانهای مخرب در کشور را بگیرند تا جامعه دچار اضطرار و تزلزل نشود. اینکه مثلاً بنده ساعتها حرف بزنم و چهرهای مثل حاج آقای ناطق اظهارنظری داشته باشد، خیلی تفاوت دارد. به عنوان مثال مرحوم هاشمی واقعاً برای جامعه و انقلاب لنگری محکم بود که نظیر او دیگر پیدا نخواهد شد. از طرف دیگر باید چهرههای اصیل و توانا را جزئی لاینفک از سرمایههای ملی قلمداد کرد. کشور هزینههای گزافی پرداخته است تا امثال هاشمی، خاتمی و ناطق در جامعه ساخته شوند و مرجعیت پیدا کنند.
در پاسخ به پرسش شما درباره علت به حاشیهرانده شدن این افراد باید بگویم همینطور که این افراد برای جامعه مفیدند و مورد علاقه شدید مردم قرار دارند، مورد خشم و حسادت عدهای بیریشه و بیسابقه هم هستند. یعنی افراد بیسابقهای که به هرحال در سیستم جایی برای خود دست و پا کردهاند، بزرگان را به عنوان مانعی بلند برای خود میبینند. آنها حتی کار را به جایی میرسانند که چهرههای برجسته را خطری بالقوه معرفی میکنند؛ لذا همه تلاششان را برای از صحنه خارج کردنشان به کار میگیرند. البته با منزوی کردن هم راضی نمیشوند و سعی دارند وجههشان را با هر بهانهای تخریب کنند.
.
میتوان گفت این نوع تحرکات ریشه در تمامیتخواهی دارد؟
.
بله. به هرحال کوتولهها از علاقه مردم به بزرگان و جایگاه افراد برجسته هراس دارند. گروه معلومالحال برای تخریب آنها حتی به توصیه قرآن مبنی بر غیبت نکردن هم بیاعتنایی میکنند تا مشخص شود در راستای تمامیتخواهی از هیچ فعل غلطی نمیگذرند. وقتی در یک مملکت و جامعه، چهرههای ردهبالا، باظرفیت و بزرگمنش باشند و همچنین در میان افکار عمومی حرفشان خریدار داشته باشد آنها از هیچ چیز هراسی به دل ندارند. مردم هم به دلیل حضور افراد ریشهدار و اصیل در متن قضایا نگرانشان نمیکند. پس برای رتفق و فتق امور سراغ بهترینها و چهرههای شاخص میروند. اما عدهای که خودشان هم میدانند چیزی در چنته ندارند و از موقعیت اجتماعی مطلوب محروم هستند، اگر مسئولیتی هم دارند، دلیلش این است که به جامعه تحمیل شدهاند و برای پیشبرد برنامههایشان کسانی را جذب میکنند که از همه لحاظ از خودشان پایینتر باشند. نتیجه چنین رویکردی این میشود که جمعی بیریشه و ناتوان و به تعبیر امام خمینی (ره) تازه از راهرسیدهها در سیستم فعال میشوند.
در این حالت طبیعی است مملکتی که در آن ظرفیتهای گرانبها حاشیهنشین باشند و عدهای بیکارنامه کار را در دست بگیرند، اوضاع بهقدری دشوار میشود که مردم روز بـه روز بیشتر به چـهکنم، چـهکـنمبیفتند.
مردم ایران در حالی روز به روز بیشتر گرفتار میشوند که ایران کشوری غنی است؛ اما تصمیمسازی بیتجربهها اقتدار کشور را هم در داخل و هم در خارج از بین برده است، به طوری که ایران و ایرانی با گرههایی کور مواجهاند که متأسفانه امید چندانی هم برای بهبودی اوضاع وجود ندارد.
.
چطور میتوان این اصرار هزینهساز را خنثی کرد؟
.
تا زمانی که کار به دست کاردان نیفتد، نمیتوان برای بهبود اوضاع امید داشت. چون جولان بیریشهها هنوز هم ادامه دارد. مثلاً یک شخصی با سن کم که حتی دست راستش را نمیتواند، تشخیص بدهد در صدا و سیما به بزرگان اهانت میکند تا این سؤال مطرح شود که چه کسانی به آنها جرأت و اجازه دادهاند که سرمایههای ملی را تخریب کنند؟ امام(ره) زمانی که در قید حیات بودند، به صدا و سیما اجازه نمیدادند حتی به اندازه یک برنامه به شخصیتهای برجسته انقلاب و نظام اهانتی هر چند ناچیز شود؛ چون این روند نه اسلامی است نه انقلابی است و نه به نفع کشور و مردم. اما گروهی که میدانند در حد و اندازه حضور در عرصه نیستند، به بزرگان فحاشی و هتاکی میکنند تا مثلا میدان را در دست خود ببینند.
.
کارنامه دولت سیزدهم از حیث توجه به چهرههای موجه و کاردان چگونه ارزیابی میکنید؟
.
متاسفانه وزیران دولت و حتی شخص آقای رئیسی حرفهایشان را با کوبیدن دولت روحانی و همه دولتهای گذشته میزنند. انگار در این 43 سال دولتها هیچ خدمتی نداشتهاند و فقط دولت آقایان قرار است مردم را از فلاکت نجات بدهد. اما این دولت در حالیکه تمامی چهرههای ریشهدار و سرمایههای ملی را کنار گذاشته است، یکسری افراد بیتجربه را که مشخص است توانمندی حداقلی هم ندارند را روی کار آورده است. آن در حالی است که با شعـار «دولت فراجناحی» از مردم رأیگرفتهاند.
پرسش من از آقایان این است که چرا از نخبگان میترسید و نمیخواهید از تجربه و نظرات کسانی که در این کشور کارنامه دارند استفاده کنید. کشور ما از هر لحاظ کشوری غنی و دارای پتانسیلی عظیم است.
بههمین دلیل باید یکبار برای همیشه به این تصمیم برسیم که در رتق و فتق امور «صلاح» کشور در چیست. برای گذر از این بزنگاه دشوار بهرهگیری از افرادی که توأمان هم تخصص و هم تعهد داشته باشند، از هر لازمی لازمتراست.
- منتجب نیا: روحانیون با دخالت در همه امور از چشم مردم افتادهاند
- پیام تسلیت دبیرکل حزب جمهوریت بابت درگذشت «رحمت اله خسروی»
- رهبری نظر خود را درباره «رفراندوم» تفسیر کنند / قول می دهم اگر مشکلات اقتصادی رفع شود، مردم به حجاب هم علاقه مند شوند
- «احزاب»، چشم و گوش و زبان گویای ملت / شرایط کشور همچنان بحرانی است
- اولین قدم حزب جمهوریت برای تشکیل جبهه احزاب همسو با هدف رفع مشکلات کشور
- سیستمی که ریگی را در آسمان شکار میکند، چرا عاملان مسمومیت دانش آموزان را دستگیر نمیکند؟
- منتجب نیا: فکر نمی کنم امروز مرجع تقلیدی باشد که جزء معترضین به سیاست های فعلی نباشد
- خطا و گناه طرح مولدسازی در پرونده سران سه قوه باقی خواهد ماند / طرح مولد سازی، نوعی براندازی است / چرا از رفراندوم می ترسید؟ / باید با مردم بود
- نمایندگان مجلس دست کم به سوگند و میثاق خود وفادار باشند
- آتش زیر خاکستر هنوز وجود دارد و با کوچکترین بهانه بار دیگر شعلهور میشود